خواهر زنم الناز

من علی هستم، ۳۰ ساله، با موهای تیره و چشمان قهوه‌ای. همسرم، سارا، همیشه برای من مهم‌ترین فرد زندگی‌ام بوده و به همین خاطر تصمیم گرفتم برای تولدش یک سورپرایز ویژه ترتیب بزنم. خواهر سارا، الناز، که ۲۵ سالشه و همیشه با انرژی و شوخ‌طبعی‌اش شناخته می‌شه، به من کمک کرد تا این سورپرایز رو به بهترین شکل ممکن انجام بدیم.

چند هفته قبل از تولد سارا، با الناز تماس گرفتم و ازش خواستم که به من کمک کنه. گفتم: “الناز، می‌خوام برای تولد سارا یک سورپرایز بزرگ بزنم. می‌تونی به من کمک کنی؟”

داستان سوپرایز کردن زنم در روز تولد

روزی روزگاری، در یک شهر کوچک، مردی به نام امیر زندگی می‌کرد. امیر به زنش، سارا، بسیار علاقه‌مند بود و همیشه سعی می‌کرد او را خوشحال کند. نزدیک تولد سارا بود و امیر تصمیم گرفت که یک سوپرایز ویژه برای او ترتیب دهد. اما این کار به تنهایی برایش سخت بود، بنابراین به خواهر سارا، نازنین، مراجعه کرد.

ادامه خواندن “داستان سوپرایز کردن زنم در روز تولد”