من علی هستم، ۳۰ ساله، با موهای تیره و چشمان قهوهای. همسرم، سارا، همیشه برای من مهمترین فرد زندگیام بوده و به همین خاطر تصمیم گرفتم برای تولدش یک سورپرایز ویژه ترتیب بزنم. خواهر سارا، الناز، که ۲۵ سالشه و همیشه با انرژی و شوخطبعیاش شناخته میشه، به من کمک کرد تا این سورپرایز رو به بهترین شکل ممکن انجام بدیم.

چند هفته قبل از تولد سارا، با الناز تماس گرفتم و ازش خواستم که به من کمک کنه. گفتم: “الناز، میخوام برای تولد سارا یک سورپرایز بزرگ بزنم. میتونی به من کمک کنی؟”