داستان من و زن صیغه ای

علی هستم و 21 سالمه  قدمن 180 هستش وزنمم نه چاقم و نه اونطور زیاد لاغر بدن خوب و رو فورمی دارم چون همیشه میرم باشگاه تمرین میکنم  و همیشه دنبال فانتزی های خاص بودم.

یه روز مثه همیشه که از دانشگاه داشتم میومدم خونه نظر منو یه خانومی جلب کرد اونم تو دانشگاه ما درس میخوند.

هر روز حداقل یک بار میدیدمش کلاساشون طوری بود همیشه اکثرا وقتی ما کلاس داشتیم رشته اونا هم کلاس داشت کلاساشونم نزدیک ما بود یعنی وقتی کلاس تموم میشد به راحتی میتونستیم همدیگه رو ببینیم.

ماجرا از اونجا شروع شد که یه روز مثه همیشه که کلاسمون تموم شده بود.

میخواستم یه جوری باهاش سر صحبتو باز کنم.

ولی روم نمیشد و مونده بودم چطور و از کجا شرع کنم.

با یکی از دوستام مشورت کردم و اونم یه راهکاری داد.

منم تصمیم گرفتم عملیش کنم ولی خوب خیلی جرات میخواست همچین کاریو بکنیم.

قرار شد بعد کلاس یکی از بچها بهش یه چیزی بپرونه و منم بیام وسط و یه دعوای لفظی بکنیم.

ولی ای دل غافل اونقدر تو نقش غرق شده بودیم که دعوا الکی داشت میشد یه دعوای واقعی و فیزیکی حالا یکی منو میگرفت اون وسط.

خلاصه اینطور شد و حسابی کتک خوردم وزدم.

این که زیاد تو حس و نقشی که داشتیم غرق شدیم بیشتر برمیگشت به قبلنا که سر یه جریانی رابطمون خراب شد و از اونجارو هم عقده ای بودیم و اینم بهونه ای بود برای خالی کردن اون عقده ی قدیمی

خلاصه اونطور شد که سر اون جریان همیشه همدیه رو میدیدیم سلام میکردیم یه روز تصمیم گرفتم دلمو بزنم به دریا بهش گفتم

نرگس خانوم من ازتون خوشم اومده ولی موندم چیکار کنم.

گفت یعنی جی جیکار کنی اگه منظورت ازدواجه من متاهل هستم و ازدواج کردم.

تا اینو گفت هنگ کردم انگار یه سلط آب یخ رو سرم ریختن.

بله اونجا بود اولین شکست عشقی خودم رو خوردم.

این داستانو گفتم برا اون دسته از جوونایی که دنبال زنن اول قبلش تحقیق کنین مجرده یا متاهل مثه من اینطوری نشین.

ممنون ازتون کامنت بزارین حتما.

اگه شما هم همچین تجربه ای داشتین به اشتراک بزارین تو نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *