-
داستان عشق شریف و میترا
شریف یک جوان مهربان و خوش قلب بود که در یک محلهی کوچک زندگی میکرد. او همیشه به همسایگانش کمک میکرد و در زمانهای سخت همواره حاضر بود تا به آنها اعتماد و امید بدهد. یکی از همسایگان شریف، دختری جوان به نام میترا بود. میترا، دختری زیبا و با اخلاق بود که از طریق…
-
داستان دختر همسایه وقتی خونشون خالی شد
سلام به تک تک شما دوستان عزیز و من علی هستم و ۲۱ سال قدم هم ۱۸۲ سانتی متره و وزنم ۷۹ کیلو هستش
-
داستان دختر همسایه که برادرش دوستم بود
سلامی گرم به همه ی شما عزیزان همیشه در صحنه وحید هستم و 27 سالمه ماجرایی که میخوام براتون بگم مربوط به هفت ساله پیشه من اون موقع بیست سالم بود. ما تو یک خانواده سه نفری زندگی میکنم و من تنها بچه خانوادمون هستم.