سلام به شما دوستان عزیز بهرام هستم و ۳۵ سالمه
مجرد هستم و چند بار تو رابطه بودنم که همشون یا دختره به من خیانت کرد یا این که خودم دوست نداشتم رابطه رو ادامه بدم چون دیدم طرف مقابل من پول براش مهمه و به دنبال مادیات هستش و اینکه بعد از این همه رابطه دیگه دلم و
حالم از هرچی عشق عاشقی دیگه بهم میخوره تا اینکه یه روز مثل همیشه می خواستم عینک و عوض کنم داده شماره چشم آبی کم تغییر کرده بعد از یکسال می خواستم نمره چشمم هم بگیرم و هم عینک‌جدید سفارش بدم رفتم عینک سازی مونده بودم چی کار کنم ولی یه دختر خوشگل دیدم که فکر می دونستم اون منشی جدید هستش که قبلاً بنشیند
صحنه سازی از بس که کارشان درست بود و اینقدر سرشون شلوغ بود واسه خودشون گرفته بودم تا کارهای روزمره را انجام بده که با کمک دست این عکس‌ها به کناره عینک سازی شون هم بینایی سنجی هم داشتند که با هم کار می‌کرد از این و مشتری های بینایی سنجی را می‌فرستادند عینک سازی ماجرا از آنجا شروع شد که من مونده بودم چی کار کنم که رابطه رو باهاش شروع کنم سر صحبت چطور باز کنم تصمیم گرفتند به بهونه سفارش عینک چند باری پیام و همیشه
خودم گفتم من میتونم من میتونم یه جوری سر صحبت رو باهاش بازی کنه رفتم جلو باهاش صحبت کردم که گفتم ببخشید میشه شمارتونو داشته باشم گفت چرا گفتم که می‌خواستم هر موقع بیام قبلش باهاتون هماهنگ کنم که اگه یا اگه سوالی داشتم در مورد سفارش اینکه این چیزا واتس حرف بزنیم که سفارشم عینک به کجا رسید و
اول قبول نکردیم زیاد اصرار می کنم و باز کردن کم کم راحت من خیلی نزدیک تر از قلبی شد همیشه بهونه شهرها و اینکه های جدید می اومدم اینجا و ماشین خیلی باهم را راحت شده بود
دلم گرفته بود ازم پرسید شغل شغلم چیه چیکار می کنم این حرفا که دیدم خیلی خیلی داغ را به چشمان بهترین راه همین احساس کند همیشه تو واتساپ و تلگرام با هم در ارتباط بوده اینستاگرام همینطور کم کم
رابطه مجدد میشد منم تصمیم گرفتم برم خواستگاری اون منشی خوشگل و زیبا بله واقعا خوشگل بود هم از کمالات هم از جمالات خلاصه رفتم پا پیش گذاشتم جلو با خانواده صحبت کردم خونم و خانواده‌اش با خانواده من دیدار کردند و قرار شد که سه ماه دیگه یعنی تعطیلات نوروز اوایلش ازدواج کنیم و همینطور هم شد الان یک سال از آن ماجرا میگذره و الان مصاحبه یک پسر زیبا به نام آرتین هستیم و این سه ماهه بدنیا اومده ممنون از شما دوستان عزیز از اینکه این خاطره رو خوندین ک شما هم کیس مناسب پیدا کرده حتماً ازدواج کرد این دست به دست نکنید که یک آقایی خانومی فرشته از آسمون ب
یاد با تو ازدواج کنم ممنون ازتون تا یه خاطره دیگه شما را به خداوند منان پارم
