داستان دختر و پدری / خانوادگی محارم جدید ایرانی

سلام درود مهرداد هستم 40 سالمه با دخترم سارا توی یه خونه درن دشت تنها زندگی میکیم اخه سالها پیش از مادرش از دنیا رفته بود.

به خاطر همین دخترم همیشه احساس تنهای میکنه این موضوع خیلی منو ازار میده چند بار میخواستم مسعله ازدواج خودمو مطرح کنم. ادامه خواندن “داستان دختر و پدری / خانوادگی محارم جدید ایرانی”

داستان من و بابا جونم

سلام دوستان من نوشین هستم و 25 سالمه قدم هم 167 هستش و معلم پایه ابتدایی هستم.

پنج سالی میشه که مادرم به رحمت خدا رفته. و منو بابام با هم زندگی میکنیم.

البته اینو هم بگم الان دیه از اون مدت تا الان همه ی کارهای خونه رو انجام میدم طوری که پدرم نیاز نباشه بره یه زن دیگه بگیره و من با نامادری زندگی کنم. ادامه خواندن “داستان من و بابا جونم”