سلامی دوباره خدمت یکایک شما عزیزان همیشه در صحنه.
و دوستداران فانتزی های خاص.
به نام خدا میلاد هستم و دو سالی میشه که رشته مدیریت بازرگانی میخونم.
ماجرا از اونجا شروع شد که واس استراحت بعد از امتحانات دانشگاهی چند روزی برم خونه ی عمه ام کوثر.
خلاصه خودمو برای سفر آماده میکردم تا بتونم فردای روز بعدش زودتر برم خونه ی عمه ام کوثر. ادامه خواندن “داستان من و عمه کوثر”