سلام به تک تک شما همراهان و عزیزان دل علیم ۲۸ سالمه
داستان زن داداشم تو زیرزمین
سلام به شما دوستان عزیز آرش هستم و ۲۹ ساله و ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم در مورد دو هفته قبل هستش که رفته بودم خونه داداشم اون موقع خیلی خیلی خوشحال بودم چون که تعطیلات تابستانی تازه شروع شده بدون من هم تصمیم داشتم برم ۱۰ که خستگی این همه کار و مشاغل مشاغل و بدبختی هایی که داشتم را از تن بدر کنم
خبرگزاری اول از خودم بگم من ۲۹ سالمه و تازه دانشگاه ها تمام کردم و تو شهرداری سر کار هستم ولی یه کار خیلی ساده و پشت میزی دارم و البته خیلی هم خوشحالم از کاری که دارم ادامه خواندن “داستان زن داداشم تو زیرزمین”
داستان من و برادر شوهرم بهزاد
بازم سلام به شما بروبکس عزیز میترا هستم داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به همین هفته قبل هستش که رفته بودیم خونه ی برادر شوهرم.
اول از خودم بگم میترام 27 سالمه و با متین شوهرم دو سالی میشه ازدواج کردم.
از بهزاد براتون بگم برادر بزرگتر شوهرم متینه اون قبل از متین اومده بود خواستگاریم ولی خوب خانواده قبول نمیکردن. ادامه خواندن “داستان من و برادر شوهرم بهزاد”