داستان ترسناک من و زن برادر خانمم

میلاد هستم و 27 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به همین هفته ی قبل هستش که رفته بودیم خونه ی برادر خانومم.یا همون بهتر بگم برادر زنم.

خوب قبل از هر چیز از خودم بگم میلادم بیست و هفت سالمه تازه فارغ التحصیل شدم از دانشگاه آزاد.

ماجرا از اون جا شروع شد که تصمیم گرفتم برای تفریح چند روزه برم خونه ی برادر زنم. ادامه خواندن “داستان ترسناک من و زن برادر خانمم”