داستان من و برادر دوستم

بیتا هستم و 21 سالمه قدم هم 168 هستش من و دوستم سارا تو یه کلاس و یه دانشگاه درس می خونیم.

ماجرا از اونجا شروع شد که برای اولین بار داداش دوستم رو دیدم اون موقع برای اولین بار اومده بود دنبالش و از اونجایی که خونه ی بین مسیر رفتن به خونش بود منم با خودشون بردم. ادامه خواندن “داستان من و برادر دوستم”

داستان من با داداش دوستم مهسا

سلامی دوباره به شما عزیزان زیبا هستم و 24 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم در مورد داداش یا همون برادر دوستم مهسا هستش.

ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتیم برای درس خوندن امتحانات دانشگاهی برم خونه ی دوستم مهسا. ادامه خواندن “داستان من با داداش دوستم مهسا”