بهنوش هستم و 21 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم در مورد پسر همسایمون هستش که چند مدتیه منو حسابی مجذوب زیبایی و کمالاتش کرده.
ماجرا از اونجا شروع شد مهر ماه شده بود و ما هم کمکم باید میرفتیم دانشگاه.
تو مسیر دانشگاه که خیلی بهمون نزدیکه من پیاده میرفتم یه پسری نظر منو جلب کرد اول البته زیاد توجه منو جلب نکرد تا اینکه دیدم همیشه میبینمش. ادامه خواندن “داستان من و پسر همسایه”