در یک روز زمستانی سرد و تاریک، یک گروه از دوستان تصمیم میگیرند تا یک تجربه هیجانانگیز را تجربه کنند. آنها تصمیم میگیرند به یک کلبه وحشتناک در جنگل بروند که معروف به “کلبه شیطان” است. این کلبه به خاطر داستانهای ترسناک و شایعات درباره اتفاقات عجیب و غریبی که در آنجا رخ میدهد، معروف شده است.
در طول راه رفتن به سمت کلبه، آنها احساس میکنند که هوا سردتر و تاریکتر میشود. وقتی به کلبه میرسند، دری را باز میکنند و به داخل پا میگذارند. آنها با ترس و هیجان در اتاقهای تاریک و وحشتناک این کلبه قدم میگذارند.
اما طولی نمیکشد که آنها متوجه میشوند که همه چیز در این کلبه نیست آنطور که به نظر میرسید. اتاقها پر از تصاویر ترسناک، صداهای عجیب و غریب و اشیاء مرموز است. آنها با هر قدمی که میگذارند، در شرایط بیشتری از ترس و وحشت قرار میگیرند.
یکی یکی اعضای گروه ناپدید میشوند و دیگران نمیتوانند آنها را پیدا کنند. صداها و جیغهای ترسناک از هر طرف میآیند و آنها متوجه میشوند که در یک معمای واقعی قرار گرفتهاند. آیا کسی میتواند از این کلبه وحشتناک فرار کند؟ یا آنها همگی مقصر تمام اتفاقات ترسناکی هستند که در این کلبه رخ میدهد؟ ادامه خواندن “داستان فوق ترسناک کلبه ی وحشت”