داستان من و دوستم

یک روز، من و زنم تصمیم گرفتیم که با خانواده‌ی دوست خوبمون، امیر، یه سفر کوتاه بریم. امیر همیشه می‌گفت که باید یه سفر دسته‌جمعی بریم و از این کارا بکنیم. پس ما هم گفتیم: “چرا که نه؟”

صبح روز سفر، همه چیز آماده بود. من و زنم صبح زود بیدار شدیم و وسایل رو جمع کردیم. امیر و خانواده‌اش هم قرار بود بیفتن به سمت ما. وقتی اونا رسیدن، بچه‌ها هم خیلی شاد و سرحال بودن. ما سوار ماشین شدیم و راه افتادیم.

داستان سفر به اروپا

سلام به همه ی شما عزیزان هموطن ایرانی من سعید هستم قدم 181 سانتی متر و دو سالی میشه از سفرم به اروپا میگذره و تصمیم گرفته بودم به چهار کشور مطح اروپایی سفر کنم

البته من در قالب تور تفریحی رفته بدیم و مقصدمون به کشور هایی همچون آلمان انگلیس هلند و فرانسه بود که هر چهار کشور جز کشور های زیبا و همچنین گردشگر اروپا هستند و سالیانه میلیون های مسافر از اقصا نقاط جهان به این کشور های سفر می کنند. ادامه خواندن “داستان سفر به اروپا”