-
داستان من و آبجی سمیرا
سلامی دوباره خدمت همه ی شما عزیزان مرسی از اینکه مارو انتخاب کردین ماجرا از اونجا شروع شد که مامان و بابام با هم تصمیم گرفتم چند روز برن شمال واس سفر که هوای عوض کنند. از اونجایی که خواهرم سمیرا کلاسای دانشگاهش مونده بود منم نمیتونستم بیام چون خواهرم تنها بود تو خونه اگه…