پژمان هستم و 37 سالمه تو آلمان زندگی میکنم وقتی که اومدم آلمان بعد از چند سال با همسرم مژگان آشنا شدم و بعد از چند ماه با هم ازدواج کردیم.
من هم تو بانک کار میکنم یکی از دوستام که بیلی هستش همیشه با هم در ارتباطیم طوری که با هم خیلی راحتیم.
همیشه ما میایم خونه اونا و اونا هم با خونه ی ما میان
ماجرا از اونجا شروع شد که یه روز تصمیم گرفتیم با هم موقع تعطیلات یه سفر هم داشته باشیم به شهر مونیخ ما هم تو شهر فرانکفورت زندکی میکنیم. ادامه خواندن “داستان زنم”