سلام به شما عزیزان میثم هستم و 18 سالمه ماجرایی که میخوام براتون بگم تک به تک کلمه هاش فقط چیزیه که با چشمای خودم دیدم باور کردن نکردنشون با شما عزیزان.
ماجرا از اونجا شروع شد چند روزی بود متوجه رفتار های عجیب مامانم شده بودم.
ولی برام سوال بود یعنی ه اتفاقی افتاده نکنه من کار بدی انجام دادم و بروم نمیاره.
یا اینکه هی مشکلی به وجود اومده و من نمیدونم. ادامه خواندن “داستان من و مامان جونم”