سلام خدمت شما عزیزان این داستان واقعی هستش که شاید باورش سخت باشه ولی حقیقت داره.
الناز هستم که دانشجوی پزشکی هستم و تو تهران درس میخونم .
از اونجایی که خوابگا ظرفیتش تکمیل شده بود مجبورم بودم تو اطراف تهران یک خونه اجازه کنم از اونجایی که تنها بودم دوست داشتم یک حیوان خونگی هم داشته باشم. ادامه خواندن “داستان حیوانات سگ”