سلام دوستان رضا هستم داستانی که میخوام براتون تعریف کنم عین واقعیت هستش هر کی میگه دروغه با مدرک میگم 35 سالمه و خودم بیکارم ولی خانومم یک سالی میشه که کار پیدا کردم.
اونم مرضیه هستش و 27 سالشه و تو یکی از شرکت های تقریبا معروف که نمیخوام اسمشو بگم منشی رییس کل هستش.
ماجرا اونجا شروع شد که زنم گفت یه کار پیدا گردم از طریق یکی از دوستام.
گفتم عزیزم یکی دوماه دندون رو جیگر بزار کار من ردیف میشه نیازی نیست خودتو زحمت بدی. ادامه خواندن “داستان زنم و رئیس شرکت”