-
داستان من و دختر دایی
-
داستان اولین خاطره خاله بازی با دخترای فامیل
سلام به همه ی شما عزیزان و غریبان میلاد هستم و 18 ساله خاطره ای که میخوام براتون بگم مربوط به همین جند سال قبله اون موقع تقریبا پونزده سالی ام میبود. عروسی یکی از دایی هام بود بله همه دخترای فامیل هم اونجا بود اوضاع خیلی عجیبی بود از طرفی من هم تو کف…
-
داستان دکتر بازی گروهی با دخترای فامیل
وحید هستم و 24 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به 8 سال قبل هستش اون موقع 16 سالم بود. و تازه سنم یکم بزرگ شده بود تو عروسی بودیم و خلاصه خیلی شلوغ بود اتاقا اونقدر زیاد بودن که همه چی خر تو خر بود.