وقتتون رو نمیگیرم میرم سر اصل مطلب براتون تعریف کنم
داستان دختر همسایه جلوی برادر بی غیرتش
داستان زن مستأجر
سلام به شما همه ی عزیزان وحید هستم و 27 سالمه ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم در مورد مستاجر های جدید خونمون هستش بله یک زوج جوان که تازه با هم ازدواج کرده بودن دنبال خونه میگشتن
و از اونجایی که بابام دنبال زوجی میگشت که خانواده ی کم جمعیتی باشن از اونجایی که اونا هم یک خانواده دو نفره بودن نور علی نور بود ادامه خواندن “داستان زن مستأجر”
داستان من و زن شوهر دار
باز هم سلام به همه ی شما عزیزان و غریبان همیشه در صحنه امیدوارم حال دلتون خوب باشه.
پرهام هستم و 24 سالمه دانشجو هستم و ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم در مورد یکی از زن های همسایمون بود. ادامه خواندن “داستان من و زن شوهر دار”
داستان من و پیرزن همسایه
سلام و درود دوستان عزیزم پدرام هستم 38 سالمه داستانی که میخوام تعریف کنم در مورد
پیرزن همسایمون هستش که تازه نقله مکان کردن به محله ی ما و تو آپارتمانی که زندگی میکنیم با ما همسایه هستن و دقیقا طبقه ی بالای ما هستن.
اول از خودم بگم پدرام هستم ساکن کرج 38 سالم هستش و75 کیلو و قد 180 و از اونجایی که بدن ورزشکاری دارم هر کسی مجذوب زیبایی بدن و صورتم میشه. البته اینم بگم چشمام هم سبز رنگ هستش.
ماجرا از اونجا شروع شد یه روز که صبح زود پاشدم برم ورزش کنم دیدم پیرزن همسایمون که البته باید اینم میگفتم در موردش که شوهر نداره و 10 سالی میشه طلاق گرفته آخه چون بچه دار نمیشدن و مشکل از پیرزن بوده ادامه خواندن “داستان من و پیرزن همسایه”
داستان باحال زن چاق همسایه
داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مال دو ماه قبله.
کامران هستم 28 سالمه 182 قدمه و 74 کیلو هستم و همیشه میرم باشگاه وبه تناسب اندامم اهمیت می دم.
جریان از اونجا شروع شد که دو ماه قبل همسایه جدید تو آپارتمانی که زندگی میکردیم اومد.
اونا هم زوج نو عروس و دامادی بودن که تازه ازدواج کرده بودند و تازه از ماه عسلشون اومده بودن ادامه خواندن “داستان باحال زن چاق همسایه”