-
داستان عسل و پسرخاله رضا
در روستایی دور افتاده، زندگی عسل و پسرخاله اش رضا بسیار ساده و خوشایند بود. عسل مادری مهربان و مراقب بود که همیشه به رضا اهمیت میداد و از او مراقبت میکرد. رضا پسری با خلاقیت و شوخطبع بود که همیشه به دنبال ماجراجویی و کشف چیزهای جدید بود. یک روز، عسل و رضا تصمیم…
-
خواهر زنم
درود به همگی میلاد هستم و 31 سالمه ماجرایی که میخوام براتون بگم در مورد دو ماه قبل هستش که خواهر زنم به خونه ام اومده بود.
-
همکار مرد
دوستان عزیز داستانی که میخوام براتون تعریف کنم در مورد همکارم هستش