-
داستان من و دختر دایی
-
داستان زوری با دختر دایی هلیا وقتی شوهرش خونه نبود
سلام به شما عزیزان تر از جان پویا هستم قدم 180 هست حدودا پوستم سبزه روشن هستش. ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتم برای انجام یه سری کار اداری و خرید برم تهران خونه ی دختر داییم هلیا.