-
داستان منو مامانم وقتی بابا خونه نبود
سلام و درود خدمت یکایک شما دوستان و همراهان همیشگی ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم در مورد دو هفته قبل هستش
-
داستان من و دایی بهزاد
سلام به همه ی شما عزیزان من فرحناز هستم و 21 سالمه داشتانی که میخوام براتون تعریف کنم. در مورد من و دایی بهزادم هستش.اول از خودم بگمدانشجو هستمقدم هم 171 هستش دایی بهزاد هم 23 سالشه و قدش هم 180 میشه حداقل رنگ پوستشم روشن و چشماشم قهوه ای کم رنگه وزنشم حدودا 70…
-
داستان خشن و زوری من و ننه جونم
سلام به شما عزیزان عزیز تر از جان. پوریا هستم و 18 سالمه من مامان جونم با هم زندگی میکنیم. بابام هم من وقتی بچه بودم به رحمت خدا رفت. مامانم هم معلمه و 38 سالشه.