-
داستان عاشقانه و رمانتیک
سلام به همه ی شما عزیزان خواننده و شنونده و بیننده. مهران هستم و 25 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم برا همین هفته قبل هستش که رفته بودم خونه ی زن عموم برای دیدن عمو رضا خلاصه سه روز بعد عید بود و من میخواستم قبلش برم اونجا. بزارین قبلش از خودم بگم مهرانم…