سلام بچه ها احوالاتی که امیدوارم روز به روز مثل خودم بهتر و بهتر بشین
داستان تو تاکسی با راننده اسنپ
رکسانا هستم ۲۱ سالمه قدم ۱۷۰ و وزنم ۶۰ کیلوگرم هستش همیشه میرم باشگاه تناسب اندام خوبی دارم و همیشه رو تناسب و اندام و زیبایی من خیلی حساسم
داستان من با پسر عمه تو ماشین
سلام به تک تک و یک یک شما داستانی برای جیگرای خودم آمدم کرده که اگه بخونی عسل از سرو صورت میریزه ادامه خواندن “داستان من با پسر عمه تو ماشین”
داستان من و دختر خاله کیمیا تو ماشین
سلام پدرام هستم 21 سالمه قدم هم 177 هستش پوستم روشنه موهام هم قوه ای چشمام هم سبز هستش.
ماجرا از اونجا شروع شد دختر خالم کیمیا قرار بود بیاد خونمون. ادامه خواندن “داستان من و دختر خاله کیمیا تو ماشین”
داستان زوری من و دختر دایی چاق تو ماشین
سلامو درود مجدد به شما دوستان پرویز هستم و 31 سالمه داستانی که براتون میگم عین واقعیته بر عکس داستان های تخیلی که خیلیا تعریف می کنند.
ماجرا از اونجا شروع شد که یه روز تصمیم گرفتم برم کرج خونه ی داییم اکبر. ادامه خواندن “داستان زوری من و دختر دایی چاق تو ماشین”
داستان من و شوهر عمه
درود به شما همراهان همیشگی من آزیتا هستم 24 سالمه قدم هم 167 هستش و 59 کیلو هستش.
اندام لاغر و ورزشکاری دارم همیشه هم مرتب میرم باشگاه و به تناسب اندامم اهمین خاصی میدم.
شوهر عمم داریوش هم 39 سالشه و هفت سالی میشه با عمم ازدواج کرده.
ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتم گواهینامه ی ماشین بگیرم. ادامه خواندن “داستان من و شوهر عمه”