دسته: داستان سکس تو حمام

  • داستان ازدواج دختر دایی میترا

    در یک روز آفتابی، دختری جوان به نام میترا در حال پیمودن خیابان ها بود. او از باغ های شاد و گلستان های زیبا عبور می‌کرد و در دلش آرزوی داشتن یک خانواده معطر و پر از عشق را حمل می‌کرد. روزها میترا به دنبال عشق و احساسات خالص بود. او زمان زیادی را صرف…

  • داستان عشق شریف و میترا

    شریف یک جوان مهربان و خوش قلب بود که در یک محله‌ی کوچک زندگی می‌کرد. او همیشه به همسایگانش کمک می‌کرد و در زمان‌های سخت همواره حاضر بود تا به آنها اعتماد و امید بدهد. یکی از همسایگان شریف، دختری جوان به نام میترا بود. میترا، دختری زیبا و با اخلاق بود که از طریق…

  • داستان من و دوست خواهرم

    سلام به همه ی شما خوبان من میلاد هستم قدم 184 سانتی متر و 59 کیلوگرم هستم قد بلند ولاغرم طوذی که وقتی میرم حموم همه نگران این هستن نکنه یهو بیوفتم توی چاه حموم برای همین همیشه وقتی میرم حموم دم در حمام یه نفر منتظره و سر یک دقیقه ازم خبر میگیره و…