داستان من و پسر عمه جواد

درود به همه ی شما عزیزان همیشه در صحنه.

و طرفداران فانتزی های خاص من ساحل هستم و 28 سالمه داستانی که میخوام براتون تعریف کنم اول تجربم بود و اون موقع 26 سالم بود.

بله اولین بار بود عاشق یکی شده بودم اونم پسر عمه ام جواد خیلی دوستش میداشتم. ادامه خواندن “داستان من و پسر عمه جواد”

داستان من و عمه کوثر

سلامی دوباره خدمت یکایک شما عزیزان همیشه در صحنه.

و دوستداران فانتزی های خاص.

به نام خدا میلاد هستم و دو سالی میشه که رشته مدیریت بازرگانی میخونم.

ماجرا از اونجا شروع شد که واس استراحت بعد از امتحانات دانشگاهی چند روزی برم خونه ی عمه ام کوثر.

خلاصه خودمو برای سفر آماده میکردم تا بتونم فردای روز بعدش زودتر برم خونه ی عمه ام کوثر. ادامه خواندن “داستان من و عمه کوثر”

داستان من و پسر عمه

سلام ترنم هستم و 24 سالمه قدم هم 169 هستش و وزنم هم 70 کیلو هستش.

ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتم خودم تنهایی برم خونه ی عمه اینا.

چون تازه امتحانات پایان ترممون تموم شده بود.

ولی منم خیلی دلم یه هوای تازه میخواست اونم هوای زیبای شمال که عمه اینا زندگی میکردن. ادامه خواندن “داستان من و پسر عمه”