سلام به شما دوستان عزیز من سعید هستم ۲۵ سالمه قدم ۱۷۰ سانت هستش و ۷۱ کیلوگرم
خاطره پدرم
درود به شما عزیزان و دوستان همیشگی ترنم هستم ۱۹ سالمه و تازه قبول شدم دانشگاه
داستان پدرم وقتی مامان خونه نبود
سلام به همه شما دوستان عزیز من الناز هستم ۲۱ ساله تنها فرزند خانواده هستم
داستان بابام با دوست مامانم
سلام به تک تک شما دوستان عزیز کیوان هستم ۲۵ سالمه ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم مربوط به دو هفته قبل هستش…
داستان دخترم وقتی زنم بیرون بود
سلام به همه شما دوستان عزیز من اکبر از توماس ۴۹ سالمه
ماده خانواده سه نفری زندگی میکنیم من
داستان بابام با پیرزن همسایه
باز هم سلام خدمت یکایک شما دوستان عزیز بله اومدم یه داستان دیگه براتون تعریف کنم این داستان در مورد خودم نیست در مورد دو نفر دیگه هستش
داستان بابام به بهونه ی ماساژ دادن
سلام به همه شما دوستان عزیز من سارا هستم و ۱۸ ساله
داستان منو بابام
سلام ساناز هستم 19 سالمه وزنم 59هستش قدم نسبت به سنم و وزنم خیلی بیشتره چون من ورزشکارم و اندام نسبتا خوب دارم و یه ماجرایی که میخوام بگم
در مورد خودمو بابا علی هستش
داستان واقعی پدر و دختر ایرانی در نبود مادر
سلامی به گرمای وجود قلب زیبایتان.
ساسان هستم و 45 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم از اونجا شروع شد که همسرم برای چند روز رفته بود شهرستان برای دیدن خواهرش که تازه عمل چشم شده بود.
بزارین اول از خودم بگم ساسانم و جهل پنج سالمه قدم هم 180 هستش بیست سالم بود با همسرم ساناز ازدواج کردم.
داستان من و دخترم
ساسان هستم و 47 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم در مورد زندگی من و دخترم سارا هستش.
اول از خودم بگم تهران زندگی میکنیم کارمند بانکم و من و دخترم با هم زندگی میکنیم.
من و مادر دخترم از هم ده سالیه که جدا شدیم و دخترم سارا یه مدت پیش من زندگی میکنه یه مدت پیش مادرش.
البته طلاق با همسرم کار واقعا اشتباهی بود که تا الان هم داریم تاوانشو میدیم.
ولی چی میشه کرد چیزی که رفته و کاری که شده.
دخترم سارا هم برام جای پسر نداشتمه هم دخترم خلاصه هر وقت پیشمه با تمام وجود هر کاری که بخوام برام انحام بده.
ماجرا از اونجا شروع شد که یه روز خسته از محل کار اومدم خونه که دیدم نگاه های دخترم خیلی عجیبه. ادامه خواندن “داستان من و دخترم”