داستان دوست دخترم جلوی چشم مادر زنم

آرش هستم و ۲۱ سالمه و قدم ۱۷۹ سانتی متر هستش وزنم هم ۶۸ کیلو هستش همیشه می‌رم بدنسازی و به روی اندام و بدن خیلی حساسم همیشه تمرین می‌کنم و اگر کوچکترین مشکلی ببینم توی بدنم سعی می کنم…

ادامه خواندن “داستان دوست دخترم جلوی چشم مادر زنم”

داستان من و دوست پسرم مهران

سلام علیکم خدمت همگی ناهید هستم و 21 سالمه و از طریق دانشگاه با یکی از دانشجو های مرد که اسمش مهران بود آشنا شدم.

خیلی پسر سر به زیری بود از همین سر به زیریش خوشم اومده بود.

خوب بزارین از اول بگم مهران هم هم رشته ی ما هستش و البته اون دو ترم بالاتر از ماست.

اولین روزی که رفته بودم برای ثبت نام دان ادامه خواندن “داستان من و دوست پسرم مهران”

داستان ماه عسل من و زنم

میلاد هستم و 27 سالمه داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به همین یک ماه پیش من و همسرم هستش. که رفتیم شمال.

اول از خودم بگم 27 سالمه نجاز هستم و قدم هم 180 هستش حدودا و وزنم هم 70 کیلویی میشم.

همیشه تا حدی که بتونم ورزش میکنم تا تناسب اندامم حفظ بشه.

اسم همسرم فریبا هستش و اونم 22 سالشه و دانشجو هستش

ماجرا از اونجا شروع شد که بعد از ازدواجمون تصمیم گرفتیم بریم شمال یه مدت برای ماه عسلمون. ادامه خواندن “داستان ماه عسل من و زنم”

داستان من و دوست پسرم فرزاد

سلام به شما دوستان عزیز ترلان هستم و 20 سالمه.

قدم 165 هست حدودا وزنم هم 60 کیلو میشه و پوستم روشنه داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به ماه قبله.

از فرزاد هم بگم کسی که واقعا عاشقشم و هر کاری برای می کنم.

اون هم 24 سالشه قدش هم حدودا 185 میشه وزنشم نهایتا 70 کیلو اگه بشه.

ماجرا از اونجا شروع شد که یه روز تصمیم گرفتیم با هم بریم شمال. ادامه خواندن “داستان من و دوست پسرم فرزاد”