داستان من و دوست پسرم مهران

سلام علیکم خدمت همگی ناهید هستم و 21 سالمه و از طریق دانشگاه با یکی از دانشجو های مرد که اسمش مهران بود آشنا شدم.

خیلی پسر سر به زیری بود از همین سر به زیریش خوشم اومده بود.

خوب بزارین از اول بگم مهران هم هم رشته ی ما هستش و البته اون دو ترم بالاتر از ماست.

اولین روزی که رفته بودم برای ثبت نام دان ادامه خواندن “داستان من و دوست پسرم مهران”

داستان زوری و خشن با همکلاسیم پیام به بهانه درس

سلام من مهرداد هستم 20 سالمه‌داستانی که میخوام براتون بگم در مورد دوستم پیام هستش.


ما از بچگی با ام بودیم و حتی الان که‌دانگشاه قبول شدیم جفتمون تو یک دانشگاه درس میخونیم.

ماجرا از ‌اونجا شروع شد که دوستم پیام بهم گفت واس‌امتحانای پایان ترم بیا خونمون با هم درس بخونیم. ادامه خواندن “داستان زوری و خشن با همکلاسیم پیام به بهانه درس”