سلام به شما من تهران هستم و ۲۸ سالمه قدم ۱۷۰ و وزنم ۷۶ میگیرم هستش
داستان من و زندایی آیدا
مهران هستم و 25 سالمه قدم 180 هستش و دانشجوی عمران هستم.
ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتم برم خونه ی دایی زن دایی اینا.
خوب بزارین از دایی عباس بگم اون 40 سالشه و پنج سالی میشه با زندایی آیدا ازدواح کرده زن دایی هم 34 سالشه البته ظاهرش طوریه که هر کی ببینه باور نمیکنه حتی بیشتر از 30 سال سن داشته باشه. ادامه خواندن “داستان من و زندایی آیدا”
داستان من و زندایی
کیانوش هستم و 31 سالمه قدم متوسط 180 هستش و 83 کیلو هستم و چشم هم عسلیه.
ماجرا از اونجا شروع شد که برای سفر رفته بودم خونه ی دایی رضام .
و میخواستم برای اولین بار به خونه ی جدیدشون برم وسایلمو برداشتم و حرکت کردم سمت اصفهان البته بدون هماهنگی رفتم آدرسشونو وقتی که برسم به اصفهان میخواستم ازشون بگیرم ادامه خواندن “داستان من و زندایی”
داستان من و زندایی
داستان سکس خشن با زن دایی حشری ام
سلام دوستان داستانی که قراره براتون تعریف کنم کاملا واقعی و خشن هستش من میثم هستم بیست و هفت سالمه بدن ورزشکاری دارم و هفتاد کیلو و قدم هم ۱۸۵ هستش ماجرا از اونجا شروع شد که برای انتخاب رشته برای کارشناسی ارشد رفته بودم شیراز خونه دایی ام داییم هم ۴۹ سالشه و زن دایی من مهشید هم ۴۱ سالشه و از اونجایی که دایی شغلش طوریه که اکثر اوقات خونه نیست و مدام تو سفرای کاری مشغوله و تاجر هستش.