داستان واقعی خشن و زوری با دختر عمو ترنم

متین هستم و 21 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به همین یک هفته پیشه که به بهونه سر زدن به عمو میخواستم دختر عموم رو ببینم.

اول از خودم بگم متین بیست و یک سالمه قدم هم 180 هستش و هیکلم هم عالیه و جذابه و هر دختریو ممکنه جذب خودش کنه. ادامه خواندن “داستان واقعی خشن و زوری با دختر عمو ترنم”

داستان زوری من و دختر عمو تو قطار

پدرام هستم و 26 سالمه قدم هم 181 هستش و 64 کیلو وزنمه اندامم ورزشکاری و میشه بادی بلدینگ انجام میدم.

ماجرا از اونجا شروع بود که خاناوده ما و عمو اینا با هم رفته بودیم شیراز.

موقع برگشتن ماشین عمو خراب شد و جا نبود که همه با یک ماشین برگردن تهران.

بلاخره با کلی تصمیم قرار شد من و دختر عموم الهام با قطار برگردیم. ادامه خواندن “داستان زوری من و دختر عمو تو قطار”

داستان من و دختر عمو فرناز

میثم هستم و 27 سالمه قدم هم‌173 هستش داستانی که میخوام براتون تعریف کردم در مورد دختر عموم فرناز هستش اونم سه سال از من کوچیکتره و 20 سالشه.

ماجرا از اونجا شروع شد که دختر عموم فرناز اوجده بود خونمون برای انتخاب رشته.
تو شهرمون شیراز دانشگاه قبول شده بود. ادامه خواندن “داستان من و دختر عمو فرناز”