سلام! من مهران هستم و میخوام براتون داستان عشق عمیق و خاصی که به خر خودم دارم رو تعریف کنم. شاید بگید که عشق به خر چطور ممکنه، اما برای من این عشق خیلی واقعی و عمیقه.

از بچگی همیشه توی روستا بزرگ شدم و خرها جزو زندگی ما بودن. وقتی که بچه بودم، پدرم یه خر به نام “بامداد” خرید. بامداد خیلی خاص بود. وقتی اولین بار دیدمش، با اون گوشهای بزرگ و چشمهای مهربونش، قلبم رو برد. از همون روز تصمیم گرفتم که بهترین دوستش بشم.