من ۲۳ ساله هستم و قدی حدود ۱۷۸ سانتیمتر دارم. زن عموم، مهتاب، ۲۵ ساله است و قدش تقریباً ۱۷۰ سانتیمتر است.
یه روز گرم تابستان، عمو به خاطر کارش از خانه بیرون رفته بود و من به خانه آنها رفته بودم. وقتی وارد شدم، مهتاب در حال آماده کردن ناهار بود. او همیشه با لبخند و انرژی مثبتش به من خوشامد میگفت. وقتی او را دیدم، احساس کردم که امروز روز خاصی خواهد بود.