داستان زن خیلی چاق

دوستان عزیز من رضا هستم و ۳۲ سالمه قدم ۱۷۶ سانتی متر هستش

و ۹۰ کیلوگرم وزن بوده همیشه از بچگی فانتزیهای خاصی داشتم تو ذهنم همیشه دوست داشتم عشقم یه دختر چاقو زن چاق باشه و چرا شما بیشتر روی کسایی بود روی تو بچگی یعنی بیشتر به دختری بود که چاق بوده دخترهای لاغر بشدت بچه متنفر همیشه فکر میکردم دخترای بی عرضه هستند چون اون دختر که چاق هستند و جای این دخترای که به خاطر همین هم اونا چون ضعیف هستند نمیتونم حرف خودش را پس بگیرم و توی زندگی هم همین ضعیفی کاردستی هستش که من برای اولین بار توی سوپری محل و دیده بودم وقتی که اونو دیدم واقعا من مونده بودم فکر می کردم با یه فرشته رو ببره دیدم این فرشته بابا نداره و فهمیدم یه فرشته زمینی هستش حداقل اعضای ساحل باطنشان میدونستم که تصمیم گرفتم با یکی از دوستان تحقیق میدانی ببین این دختره چه خصوصیات و چه خطراتی دارد یکی از بچه ها گفت خواهرم با اون دوست داره از اون بفرستم چی دختری خلاصه آماری دختروبگیر یه دختر خیلی خوب هستش متاسفانه مشکل اینجا بود این دختر چاق قصه ما شوهر داره گفت چی شوهر داره گفت خواهرم گفت این که شوهر دارم ولی من مطمئن نیستم همیشه میخواد کسی به زندگی سرک نکشه میگه شوهر دارم بعد از اینکه ما تصمیم گرفتیم به صورت تخصصی بررسی تو میفهمیدیم دختر دروغ میگفت من تصمیم گرفتیم بریم خواستگاری از خود داستان باهم داشته باشیم بعد از ادامه خواستگاری اگه براتون تعریف می کنم که دوستان عزیز یه داستان دیگه خودمو نگه دارم

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *