داستان همکلاسیم تو مدرسه

متین هستم و ۱۵ ساله به ماجرایی که می خوام تعریف کنم واسه تون واسه خیلی وقت پیشه الان من ۱۹ سال دارم

و اون موقع من ۱۵ سال داشتم یعنی چه حال سال قبل یعنی زمانی که من اول دبیرستان بودمبله نظر من یکی از همکلاسی اون به شدت تجربه کردیم یه پسر خوشتیپ قد بلند میخواستم باهاش دوست بشم ولی باهاش دوست بشم تنها یه دلیل میتونه داشته باشم اینکه من شاگرد اول کلاس تموم کنم یه جورایی جز تن برای کلاس بود آخر کلاس است نداشتم که دو ماه بگذره تا یه حدی با هم آشنا بشیم همینطور هم شد آشنا شدیم و من خواستم یه پیشنهاد بهش بدم دوستی ما بیش از حد بشه اگر قرارداد معلم ریاضی امتحان بگیره که بهش گفتم علی جان امتحان را چطور میخوای پس بدی درسی چیزی خوندی گفتم نه دستم به دامنت اگه میخوای من کمک کن واست هرکاری میکنه گفتم واقعاً هر کاری واسم می کنی که گفت آره چرا که نه مرد قولش گفتم باشه خلاصه موقع امتحان شد من سری جواب های خودم نوشتم و گفتم قبلش تو اسمون نویس که با وارد کردن سریع برای خودم رو دادم به اونهیچ نوع وقتی که برگه آنجا کردی من واسش بنویسم و همینطور هم شد من خیلی خوشحال شده بود که قشنگ خودش نیست کاری کردم که ۱۷ بگیره حداقل یک مشکل کمتر باشه و همین طور هم شد و الان هم شرکت نکرد و اونم دیشب روز بعدش که گفت خواب داداشی هر کاری واست می کنم تو باعث شدی من سربلند بیرون بیام امتحانمو خوب حالا چیکار میتونم بکنم که بهش گفتم قول دادی و باید این کارو بکنی و نباید زیرش بزنیم که گفت با خنده گل گفت جز این که بگی خودتو بکش بقیه هرچه قبوله گفت من باید خودشو بکشه داداش یه کار دیگه ازت می خوام بهش گفتم �ست هزار تومن بهم پول بده بچه ها باورتون نمیشه که گفت باشه الان دارم فردا از ساعت ۲۰ تومن میارم که روز بدن مسی تومن پول آور جای ۲۰ ساله خیلی خوشحال بچه‌هایی که اون موقع سال ۸۳ ۸۴ دلار کمتر از هزار تومان یعنی ۲۰ هزار تومن مرغ معادل حداقل ۵۰۰ هزار الانتا به حال خودم باشم هرچه خواستید بهم بگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *