داستان منشی شرکت

باز هم سلام خدمت شما دوستان یکتا هستم و ۲۳ سال قدم ۱۷۶ سانتی متر

و وزن آن هم ۷۰ کیلو گرم هستش نسبتاً قدبلند هستند ماجرا از اینجا برای من شروع شد � یه روز مثل همیشه دنبال آگهی های استخدام و روزنامه‌ها و بالاخره سایتهای آگهی استخدام بودم دنبال حالی که مناسب باشه البته خودتون میدونید خانم ها بیشتر برای منشی گری استخدام میشم هایی هست برای منشی بودن بعد یکی از دکترها گشت زدیم واسه منشی میدن ساعت کاری شب روزانه ۸ ساعت بود که واقعاً طاقت فرسا بود که با اینهمه نریز و این همه چی سر و کله بزنی به خاطر چنده خاص ولی یه جای دیگه آگهی زده بودن واسه یه شرکت خصوصی ساعت کاری کم خیلی کم رو هم رفته ۶ ساعت تونم زیاد وقتی بارون میگیره مشاغل خیلی آسانی هستش کنار رئیس شرکت باید موجودی منشی رئیس باشی کنم سر کلاس با رئیس به ندرت کسی جز رئیس باشه کنم کسانی هستند که قرار کاری با رئیس شرکت دارم خلاصه منم رفتم جز چند نفری بودم که درخواست داده بودن واسه چی شدن منشی شدن گفتم ببخشید شما اگه دارین واسه اینکه من چی میخواد خانم معرفی کردم و گفتم خوب الان من چیکار کنم که گفتند شما چند نفر از خانم های دیگه میریم دفتر مشاوره شرکت باهاتون صحبت میکنه و قراره یکی را انتخاب کنم خلاصه رفتم اونجا یه خانوم اونجا بود با اسما مصاحبه می گرفت منم به نحو ممکن جوابشو میدادم جواب می داد که انگار خیلی با توجه به کار کشت هستم ولی اصلاً این طور نبود یه بازیگر به تمام معنا بودم نقش بازی می کنم خلاصه من قبول شدم ولی یه جایی کار است یا عجیب بودچون رئیس شرکت نگاه های عجیبی داشت رفتارهای عجیب و هم داش چیکار کنم به رئیس شرکتمونده بودم چی کنم چی کار نکنه اون موضوع چیه یه مدتی بود که بهم خیلی بهونه های الکی می زد تو سرم واقعاً ناراحت کننده بود که بعد فهمیدم بهبهونی میخواست منو اخراج کنه یه دختر شیک وپیک apni خلاصه بگم که دختر فاحشه بتوان معنا را بیاره مونشی خودش کنه و همین طور هم شد من انداخت بیرون همون دخترا که بعد ها فهمیدم اون دختر خود شوهر داشت وقتی شوهرش فهمیده بود حسابی کتک �صلی زده بود به این رئیس شرکت خلاصه خیلی لذت بردم از عملکرد این که تا آخر داستان ما هم کردیم داستان گفتم واسه اون دسته از دخترایی که مثل من دور همچنین شرکت‌های میخورم لطفاً جایی که با رئیس شرکت ما زیاد داره ارتباطی نداریم اگه من چی میشینه منشی دکتری چیزی که امنیت توان تامین باشه و خواسته های غیر واقعی از کسی که رئیس اونجاست دریافت نکنید داستان دیگه بدرود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *