داستان من و دکتر

لاله هستم و بیستو هشت سالمه ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتم عمل زیبایی پروتز لب رو انجام بدم.

منتها مشکل اینجا بود دنبال دکتر زن بودم و چون خانومم دوست دارم توسط یه دکتر هم جنس عمل بشم.

ولی هر چی برسی کردم بهترین دکتر ها مرد بودن و دکتر های زن خوبی پیدا نمیشد.

نمیدونستم چیکار کنم با خانواده مشورت کردم که گفتن باید بری تهران اگه دختر زن خوب می خوای.

از اونطرف من هم میخواستم تو شهر خودمون یعنی شیراز عمل کنم.

خلاصه بعد از کلی تصمیم گیری راضی شدم توسط یکی از دکتر ها مرد معالجه بشم.

آدرس مطب و شماره تلفنشو  پیدا کردیم زنگ زدیم و نوبت دکتر گرفتیم.

خلاصه سر اون دکتر خیلی شلوغ بود طوری شلوغ بود باید دو ماه صبر میکردیم برای رسیدن نوبت اصلا یه وضعی بود.

خلاصه با خودم گفتم اگه تا دو ماه صبر کنم منم طاقت ندارم میخوام زودتر عمل بشم پیر میشم تا اون موقع.

از طرفی هم یه دلمن میگفت برم تهران واس عمل درسته شهر بزرگتریه ولی خوب تعداد دکتر هاشم خیلی بیشتر و در کل واس این عمل دیگه قرار نیست دو ماه تو صفر انتظار تازه پذیرش باشیم چه برسه بعدها که بخواد عمل کنه.

خلاصه با خودم کلی فکر کردم و گفتم اصلا چرا عمل کنم مگه من چمه چرا باید شبیه بقیه باشم.

در کل فهمیدم من نمیخواستم عمل کنم فقط میدیدم هم سنو سالام همچجین عملی میکنن به خاطر همون تصمیم گرفتم انجام بدم.

با خودم تصمیم گرفتم عمل نکنم جای عمل کردن این پولی که قرار شد اونجا هزینه کنم سرمایه گزاری کنم و برم یه کاریو شروع کنم و کسب درامد کنم.

و خداروشکر رفتم تو کار خرید و فروش و الان درامدم خیلی عالیه و خلاصه عالی تر هم میشه ان شالله.

ممنون ازتون دوستان از اینکه تا اخر داستانمو خوندین این داستانو گفتم برا اون دسته از هم سنای خودم که عملای بیجا این که صرفا خودشونو شبیه فلان مدل کنن یا فلان شخص.

این رو بدونین شما خودتون باید الگو دهنده باشین نه الگو بگیرین.این که یه شخص معروف میره همچین کاری میکنه دلیل بر درست و صحیح بودن این عمل نیست.

مرسی ازتون نظر یادتون نره

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *