داستان من با داداش دوستم مهسا

سلامی دوباره به شما عزیزان زیبا هستم و 24 سالمه داستانی که میخوام براتون بگم در مورد داداش یا همون برادر دوستم مهسا هستش.

ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتیم برای درس خوندن امتحانات دانشگاهی برم خونه ی دوستم مهسا.

وقتی برای اولین بار رفتم خونه ی دوستم مهسا درو که زدم دیدم یه پسر واقعا زیبا درو باز کرد.

پرسو جو کردم بعد فهمیدم داداش بزرگشه اسمش علی هستش و 27 سالشه.

من هم به بهونه ی درس خوندن میرفتم دیدنش تا اینکه دیدم اینطوری فایده نداره باید سر صحبتو یه جوری باهاش باز کنم.

سری بعد که رفتم خونه ی دوستم به مهسا گفتم رشته داداشت چیه گفت اون مهندسی شیمی گفتم چه خوب این درسمون مربوط به شیمیه اگه بهش بگی یادمون بده خیلی عالی میشه.

مهسا که از خداش بود اونم میگفت اگه تو مشکلی نداره پس منم ندارم.

رفت با داداشش صحبت کنه اگه قبول کرد و یا نکرد نتیجشو بهم بگه.

بعد که دیدم دارن صحبت میکنند آروم صداهاشون میومد.

علی یکم حچالت میکشید به خاطر من ولی هر طور شد مهسا مخشو زد و آوردش.

خیلی استرس داشتم خودمو جمو جور کردم چون قرار بود بیاد و بهمون درس بده.

علی اومد سلامو احوال پرسی کرد منم جواب سلامشو دادم.

بعد گفت رو چه مبحثی شما کمک میخواین.

گفتیم فلان مبحث گفت باشه پس بریم شروع کنیم.

گفت قبل از اینکه من بهتون یاد بدم باید بفهمم در چه سطحی بلدین یه چندتا سوال ازتون رو برگه مینویسم ببینم تا چه حد میتونین حواب بدین.

بعد که دیدم داره سوالارو مینویسه خیلی تعجب کردم فکر میکردم چیزی بارش نیست دار ادا در میاره بعد هم دیدم که تو کارش جدیه باز هم شک داستم تا اینکه سوالات رو دیدم هنگ کردم یه سری یوالات واقعا تخصصی نوشته بود.

و خیلی هم سخت بودن خارج از کتاب نبودن ولی سخت میشد جوابشونو داد.

تو اون امتحان مهسا 4 و نیم گرفت من هم به سختی 9 و نیم.

گفت سطحتون از چیزی که فکر میکردیم بدتره.

بعدش شروع کرد از پایه بهمون درس دادن رفت شیرمی اولین سال رو اورده بود و همینطور درس میداد به صورت خلاصه و مفید تا اینکه تازه رسیدیم به شیمی دانشگاه.

همینطور تو سه جلسه هر جلسه هم سه ساعته بهمون یاد داد و خداروشکر من و مهسا بهترین نمران کلاس رو گرفتیم واقعا استاد خوبی بود برامون.

با اینکه استاد دانشگاه نبود ولی بهتر از خیلی از استادا تدریس میکرد.

مرسی از اینکه داستانمو تا اخر خوندین این داستانو گفتم که بدونین هیچ وقت تسلیم نشید با تلاس تنبل ترین دانش آموز میتونه بهترین نمرات رو بگیره و نمونه بارز این جمله ما بودیم.

ممنون حتما نطر یادتون نره .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *