اول از خودم بگم افشینم و 24 سالمه و دانشجو هستم.
قدم هم 180 میشه حدودا و پوستمم سفیده.چشمام هم سبزه و موهامم قهوه ای کم رنگ و نیمه بور هستش
داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به همین ماه قبله اون موقع تازه از دانشگاه اومده بودم.
مامان بابا هم رفته بودم خونه خالم که تو محله ی نزدیک ما زندگی میکردن.
من و خواهرم تو خونه بودیم.
نگاهای عجیب خواهرم ستایش منو به تعجب وا داشت.
اول اونچنان زیاد توجهین میکردم
تا اینکه دیدم این نگاها تمومی نداره.
ولی با خودم میگفتم هر طور که شده من میفهمم جریان چیه تو همین فکر بودم که خواهرم اومدم نزدیکم انگار مخیواست یه چیزی بهم میگه ولی یه چیز باعث میشد که برگرده و نتونه بگه.
اینو هم بگم خواهرم و من رابطمون خیلی نزدیکه چون من فقط دو سال ازش بزرگترم و با هم بچگی هم بازی بودیم هیچ رازی تا حاالا بین ما نبوده.
همیشه هر کدوممون مشکل داشته اون دیگه میومده برای کمکش.
با خودم گفتم این چه مشکلیه حتی خواهرمم نمیتونه بهم بگه دلمو زدم به دریا به خواهرم گفتم چیزی شده عزیزم.
گفت نه چطور مگه.
گفتم احساس میکنم یه چیزی هست ولی دو دلی که بهم بگی یا نه.
گفت اتفاقا همینطوره.
گفتم چیزی شده خواهرم بهم بگو.
گفت داداشی یه سوال داشتم ازت اگه قبول کنی که خیلی ازت خوشحال میشم.ولی اگه ناراحت شدی از سوالم منو ببخش.
گفتم آبجی تو اصلا منو فوش بده اگ ناراحت شدم.
بیا همین الان دو سیلی بهم بزن.
تو هرچی بگی من قبول میکنم و هیچ موقع ناراحت نمیشم.
با خوشحالی گفت مرسی ازت داداشی ولی این جیزی که میخام بهت بگم مثه چیزای قبل نیستش.
گفتم بگو آبجی تمام سعیمو میکنم.
وقتی بهم گفت چی شده هنگ کردم باورمم نمیشد از خواهرم انتظار نداشتم که همچین چیزی ازم بخواد خیلی ناراحت و عصبانی شدم ولی چیکار کنم خواهرمه.
اون بهم گفت عاشق دوست قدیمیش شده بله علی کسی که بعد از نامردی که در حقم کرد باهاش قطع رابطه کردم.
بعد که تحقیق کردم دیدم اون پسر خوبی شده و اون علی قدیم نیست.
اومده بود و ازم کلی معذرت خواهی کرده بود به خاطر یکی از دوستای دیگمون مجبور به چنین کاری شده بود.
و منم قبول کردم با هم ازدواج کنن و با هم باشن.
الان چند سالی از اون موقع میگذره و منم چند ماهیه که تازه دایی شدم.
ممنون از اینکه داستانمو تا آخرش مثه مرد خوندین اگه دوست داشتین بازم از این داستانا بگم حتما تو کانتا بگید.
این داستانمو گفتم براتون که قدر خواهرای گلتون رو بدونین همیشه هر چی بقیه میگنم زود باور نکنین و تحقیق کنید تا تمام و کمال مشخص بشه براتون.
باز هم ممنون ازتون