سلامی مجدد به همه شما دوستان رضا هستم و ۳۳ سالمه قدم هم ۱۸۰ میشه و ۷۰ کیلویی میشم.
خاطره ای که میخوام براتون بگم کلمه به کلمش بر اساس واقعیته باور کردن یا نکردنش دست خودتون.
ماجرا ازاونجاشروع شد که خواهر زنم تو تعطیلات نوروزی اومده بود خونمون.
بهم زنگ زد گفت میخوام بیام اهواز خونتون .خونه ی خواهرزنم اینا تو تهران هستش.
منم گفتم خوشحال میشیم اتفاقا اگه بیای.
ولی بهم گفت میخواد زنمو که همون خواهرشه رو سوپرایز کنه و بهش نگین که داری میای.
و همینطور هم شد اصلا خبر ندادیم بهش.
تا اینکه قرار بود فردو ساعت هشت صبح برسه خونه.
منکه حسابی چشم انتظارش بودم تا برسه منتظر اون لحظه بودم که خواهرش رو ببینه و عکس العملشو ببینم چطوره.
بلاخره روز موعود رسید خواهر زنم لیلا رسید اهواز زنم هم که سرکارش بود و قرار بود ساعت دوازده میومد خونه.
بهم زنگ زد که رسید و منم فورا ماشینو برداشتم و رفتم سمت ترمینال دنبالش.
وقتی رسیدم ترمینال هر چی گشتم ندیدمش تا اینکه زنگ زدم بهش گفتم کجایی چرا من نمیبینمت که گفت پشت سرتو یه لحظه ببین .سرمو برگردوندم که دیدم لیلارو باورتون نمیشه تیپ خیلی خفنی زده بود من که هنگ کرده بودم و مات و مبهوت نگاش میکردم.
که اومد نزدیکم گفت چی شده رضا جن دیدی.
با شوخیو خنده گفتم جن میدم اینقدر هنگ نمیکردم گفت ععع وااا چرا تیپم موشکی داره صورتم چیزی شده.
نه گفتم تیپ و صورتتون پرفکته تیپتون هم حرف نداره برا همین جا خوردم.
مپخلاصه کلی احوال پرسیو تعارف میکردیم که گفتم خوب بریم.
رفتیم خونه که اومد داخل دید کسی نیست گفت پس خواهرم پریا کو که گفتم مدرسست و داره درس میده به دانش اموزا و ساعت دوازده تعطیل میشه.
بعد هم رفتیم خونه خانومم اومد داخل به تواهر زنم گفتم تو برو تو اون اتاق قایم شد بعد که رفت لباس عوض کنه یهو دیدم صدای جیغ اومد زنم گفت این زنیکه ایکبری کسگیه اوردی خونه داشت کتکش میزد.
خواهر زنم که شیطون بود رو صورتش یه چادر انداخته بود تا نفهمه کیه بعد که دید خواهرشه کلی ابزگراز تاسف میکردو ازش معذرت میخواست.
مرسی ازتون امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه.
داستان واقعی وقتی که خواهر زنمو حشری کردم داستان سکسی کوس و کون دادن خواهر زن داستان کس دادن و ساک زدن خواهر زنم شهوتی کردن خواهر زنم لیلا وقتی زنم خونه نبود سکس جدید ایرانی