داستان من با دختر همسایه به بهانه درس خوندن


ملیکا هستم و 19 سالمه قدم هم 165 میشه حدودا  و امسال اولین سالی هستش که میرم دانشگاه.

ماجرا از اونجایی شروع شد که یکی از هم رشته ای هام که تازه امسال قبول شده دانشگاه مثه خودم اونم هم ترمولک هستش.

و تازه فهمیدم اونم خونش نزدیک خونه ی ما هستش.

من که خیلی میخواستم بهش نزدیک بشم و باهاش دوست بشم.

گفتم به بهونه اینکه بهش بگم همسایه ایم باهام حرف بزنم.

و دنبال یه فرصت مناسب بود که بهش بگم.

کلا اصلا به نه دخترا و نه پسرا محل میداد.

یه اخلاق خواسی داشت که با هیچ کس گرم نمیگرفت.

و اهل دوست دشن با کسی نبود.

درسشم که حرف نداشت همیشه بالاترین نمرات کلاس مال اون بود به ندرت اگه کسی ازش بالاتر نمیره میگرفت.

ماجرا از اونجا جالب شد که منم تصمیم گرفتم حسابی درس بخونم باهاش یکم رقابت کنم تا بتونم دلشو بدست بیارم.

هیچی حسابی درس خوندم و یکی از امتحانا بالاترین نمره کلاسو گرفتم اونم درسی که سختگیر ترین استاده همه بچها کف کرده بودن اونم حسابی.

هیچی اخر کلاس که شد خودش اومد سمتم گفت ماشالله خوب پیشرفت کردی ها چند مدتیه که باهام داری رقابت میکنی خوشم میاد من عاشق رغیبم.

بهش گفتم خودتون باعث شدین که پیشرفت کنم من فقط دارم ازت الگو میگیرم.

گفت باعث خوشحالیشه.

که بهش گفتم یه چیز بگم ناراحت نمیشین.

گفت بفرما چرا ناراحت بشم.

گفتم خونه ی ما با خونه ی شما فقط یک کوچه فاصله داره گفت جدی نمیدونستم من گفت از کجا فهمیدی.

گفتم چند هفته قبل که سرویست اومده بود دنبالت دیدم از کوچه بغلی اومدین بیرون منم با سرویسم داشتم میرفتم دانشگاه.

خیلی خوشحال شد و قرار شد از این به بعذ با هم بریم بیام.

بقیه بچها حسابی حسودی میکردن به ما هم اینکه دوست دشه بودیم هم اینکه بالاترین نمرات کلاس همیشه واس ما بود به دندرت اگه اول و دوم نمیشیدم.

ماجرا از اونجا حساس و جالبتر شد که بهش پیشنهاد دادم روز های تعطیل با هم درس بخونیم اون هم قبول کرد و گفت فردا بعد از کلاس میریم خونه شما گفتم باشه.

وای باورتون نمیشه بلاخره دوست عزیزم المیرا قرار بیاد خونمون رفتم ببینم واس امروز که میخواد چه لباسی بپوشم یه لباس شیک پوشیدم و قرار شد بعد خوردن نهار بیاد خونمون ادرس خونه رو هم بهش دادم و ساعتای 5 عصر بود که زنگ در خونه به صدا در اومد رفتم درو باز کردم با چندتا کتاب اومده بود رفتیم تو اتاق من حسابی درس خوندیم و از هم سوال میپرسیدیم از هم امتحان میگرفتیم این کار ما باعث شد خیلی بیشتر از قبل پیشرفت کنیم.

تو کل دانشگاه زبان زد عام و خاص بودیم.

ترم دوم که شروع شد رکورد معدل کل تاریخ دانشگاهو زدیم.

بله دوستان خواستن توانستن است این داستانو گفتم که بدونین هیچ وقت اگه نمره پایین گرفتیم ناراحت نشین با تلاس میتونین به بهترین جاها و بالاترین نمرهارو بگیرین من یه دانشجوی متوسط و رو به شعیف بودم وحالا جز بهترین های دانشگاهمون شدم.

مرسی نظر یادتون نره اگه مشاوره هم خواستین تو بخش نظرات اعلام کنید اگه شما هم تجربه ای دارین برای بهتر قبول شدن و نمره بالاتر گرفتن حتما کامنت کنون که همه استفاده ببرند.

 

داستان لز با دختر همسایه داستان سکس دختر با دختر داستان لز ایرانی لز با هم کلاسی لز ایرانی داستان سکسی لز من و دوستم که همسایه ما هستش لز با زن همسایه لز و سکس به بهانه درس خوندن


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *