مهناز هستم و 25 سالمه قدم هم 65 کیلو هستش بدنم کاملا ورزشکاری رنگ پوستمم سفیده موهامم نیمه بور هستش.
ماجرا از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتم برای تعطیلات تابستونی یک ماه برم خونه ی خواهرم که تو مشهد زندگی میکرد..
زنگ زدم ترمینال و یه نوبت گرفتم برای فردا صبح که قرار بود حرکت کنم برسم سمت مشهد.
چالبته اینو هم بگم ما کرج زندگی میکنیم.
وسایل مورد نیازو برداشتم و اماده کردم که فردای اون روز برم مشهد.
تقریبا یک سالی میشد خواهرم رو ندیده بودم همچنین شوهر خواهرمم همینطور دلم براشون تنگ شده بود.
بلاخره روز موعود رسید ساعت شش و نیم بود و قرار بود ساعت هشت ترمینال باشم که حرکت کنم برم سمت مشهد.
تاکسی که گرفتم رفتیم سمت ترمینال سوار سرویسمون شدم بعد از بیست دقیقه حرکت کرد.
ساعت هشت و نیم حرکت کردیم ثانیه ها به کندی میگدشتنت.تقریبا ده ساعت تو راه بودیو باخره رسیدیم به مشهد.
مستقیم تاکسی گرفتم تا خونه ی خواهر و شوهر خواهرم.
با شوهر خواهرم در اترباط بود و به خواهرم چیزی نگفتم کهی میخواستم سوپرایزش کنم که ددیم.
خواهرم میگه با کی صحبت میکنه شوهرخ واهرم گفت با دوستم.
گفت صداش اومد میدونم اون دختره بعد دیم فوری گوشی قطع شد.
رفتم خونه زنگ در آیفون رو زدم.
دیدم شوهر خواهرم ایفونو برداشت و درو باز کرد صدای دعوا میومد خواهرم داشت دعوام یکرد چیزی که اون لحظه شنیدم این بود با کدوم دختر گور به گور شده در ارتباطی صداشو شنیدم اون صدای یک دختر بود.
اینو که شنیدم شوکه شدم فوری اومدم بالا.
خواهرم که منو دید کلا شوکه شد خیلی پشیمون شد از حرفاش فهمید که اون منبودم.
رفت سمت شوهر خواهرم که گفت تو چرا بهم نگفته بودی که من این همه تهمت الکی بهت نزنم. و زود قضاوت نکنم که گفت خواهرت گفت سوپرایزت کنیم و این شد نتیجش.
بلاخره هر طور شد خواهرم از دلش دراورد.
اونم بخشیدش.
مرسی دوستان از اینکه با ما همراه بودین این داستانو گفتم که بدونین هیچ وقت نباید زود قضاوت کنیم.
مخصوصا تو روابط طناشیی هر وقت زود قضاوت بی جا کردید بعد واقعیت رو فهمیدید و چیز دیگه ای بود اون وقت دیگه کار از کار گذشته و معذرت خواهی هم زیاد توفیقی نداره چون این وسط نا اعتمادی شما رو میشه.مرسی نظر یادتون نره
داستان سکس شوهر خواهر با خواهر زن داستان سکس خشن من با شوهر خواهر کوس و کون دادن حشری من به شوهر خواهر ساک زدن و کس دادن من تو سکس زوری با شوهر خواهرم گاییدن من توسط شوهر خواهر / داماد
