داستان زوری و خشن زن همسایه

باقر هستم و 35 سالمه داستانی که میخوام بگم باور کردنش و نکردن با خودتون من فقط چیزیو که دیدم میگم نه کمتر نه بیشتر.

اول از خودم بگم ما تهران زندگی میکنیم و پنج ساله که با همسرم رزیتا زندگی میکنم.

ماجرا از اونجا شروع شد که وقتی نقل مکان کردیم به خونه ی جدید همسایه رو به روی ما یه زوج زیبا و جوون بودن.

وقتی نقل مکان کردیم آقاهه به من کمک میکرد و زن همسایه هم به زن من کمک میکرد برای چیدن دکور خونه.

وقتی که کل اسباب کشی تموم شد. تعارفشون کردیم که لاقل شام رو با ما همراه باشن.

البته کلی تعارف کردن که اخر بهشون گفتم اگه نیاین ناراحت میشیم و شرمندتون میشیم.

اینو که گفتن فورا اومدن .

زن همسایه نگاهای عجیبی داشت احساس میکردم داره بهم چشمک میزنه .

بعد دیدم رفت تو آشپز خونه و اومد که منم با تعجب فقط نگاش میکردم.شوهرش گفت چیزی شده باقر خان گفتم نه.یاد یه چیزی افتادم.

روز بعد خانومشو دیدم بهش گفتم ببخشید آبجی دیروز چیزی شده بود.

گفت آره ولی به کسی نگیا.

گفتم باشه آبجی هرچی باشه دیه آدم دهن لقی نیستم.

گفت خودت فکرشو بکن اول منو دیدی که چشمک میزدم بعد رفتم آشپز خونه بعد چشمک نمیزدم بهت.

گفت به نظرت ممکنه برای چی باشه گفتم نمیدونم والله.

گفت یه چیزی اون لحظه رفت تو چشم و فکر کردی چرا رفتم آشپز خونه واس این رفتم آب بزنم چشم چرا بعدش اومدم چشمک نزدم چون آشغالی که رفته بود تو چشمم رو درآوردم.

مرسی که با ما همراه بودین این داستانو گفتم هیچ وقت زود قضاوت نکنین همیشه صبر کنین ببینید اصل جریان چیه.

 

داستان کوس دادن خشن زن همسایه گاییدن زن همسایه. کس دادن ساک زدن زن همسایه داستان سکس خشن و زوری با زن همسایه رو به رو گاییدن زوری زن همسایه سکس حشری باحال خشن با زن همسایه خیانت به زنم

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *