داستان من و دکتر دندان پزشک

سلام به شما عزیزانم من پروین هستم و 27 سالمه.قدم هم 170 هستش و وزنم هم 60 کیلو هستشو

من و خواهرم با برادرم علی به همراه پدرو و مادرمون یک خانواده پنج نفره هستیم و من فرزند اول خانواده هستم.

هنوز ازدواج نکردم ولی دو ماهی میشه با اقا سعید که دکتر دندان پزشک هستش اشنا شدم.

ماجرای آشنا شدنمون خیلی خیلی باور نکردنی و جالب هستش و چه کارایی که تو اولین ملاقاتمون انجام که ندادیم.

ماجرا از اونجا شروع شد که تقریبا دو و نیم ماه قبل تصمیم گرفتم برم دندونامو چک کنم.

من همیشه عادت دارم همیشه سر یک سال حداقل یک بار چک آپ کامل میکنم خودمو.

و هر مشکلی باشه تو سلامتی یه جوری حلش میکنم/

بله داشتم میگفتم اول به دنبال بهترین دندان پزشک های شهرمون یعنی شیراز میگشتم که یک اسم توجه منو جلب کرد بله سعید …

عکساشونم بود من محو زیباییش شده بودم.

با خودم گفتم پس من میرم مطب همین دکتر.

از طریق اینترنت یه نوبت خرید برا هفته بعد از بس سرش شلوغ بود همیشه باید بعد چند روز صبر کنی تا نوبت بهش برسه.

روزها میگذشتند و چیزی به اخر هفته نمونده بود منم لحظه شماره میکردم برای رسیدن به اون روز.

و فردا قرار بود ساعت 11 شب برم و من آخرین نوبت اون شب بودم.

ساعت ده بود که اسنپ گرفتم رفتم به سمت مطب دکتر یه نیم ساعتی منتظر موندم دو سه مریض بیشتر نبود اینا نوبتشون تموم شد بعد خانوم منشی گفتم خانوم پروین …

حواسم نبود تو فکر بودم منشی چند بار صدام زد گفتم بله بله بفرمایید ببخشید حواسم نبود.

خیلی استرس داشتم برای اولین بار بود که میرفتم مطب دکتری که عاشقش شده بودم.

بله ندیده عاشقش شده بودم.تا اینجا عشق ما یک طرفه بود.

نا امید هم بودم که ایا اونم از من خوشش میاد یا نه.

البته اینو هم بگم خودم دانشجوی بهداشت دهان و دندان هستم.

با خودم گفتم بحث رو میکشونم به بحثای تخصصی در مورد دندان. که ببینم عکس العملش چیه رفتم داخل هر طور که بود.

خود دکتر اول سلام داد و گفت بفرمایید اینجا بشینید.منم که خیلی استرس داشتم گفتم بله ممنون.

هیچی نشستم و دکتر گفت ببخشید چه کمکی میتونم بهتون بکنم.که شروع کردم گفتم بعضی وقتا دندون درد دارم ولی زود رفع میشه همیشه مسواک میزنم ولی بازم احساس میکنم یه سری جرم ریز تو دندونام هست ولی با مسواک رفع نمشن.

دکتر نردیک اومد و دهنمو نگاه میکرد که قلبم داشت کنده میشد به تاپ و توپ افتاده بود.

هیچی برسی که میکرد گفت من چیز خاصی نمیبینم منم شروع کردم به بحث تخصصی که دکتر گفت بله ممکنه این مشکل هم باشه و آخر گفت ببخشید شما رشتشون چیه ماشالله چیزایی که میگین فقط کسی میتونه بگه که تو همین رشته درس میخونه.

آخر بهش گفتم و دکتر ازم شمارشو خواست که به بهونه ی مشکلم باهام در ارتباط باشه.

و کمکم همینطور کارمون به قرار رسید و آخر اقا سعید تصمیم به ازدواج با من گرفت و قراره با خانواده چند روز بعد خدمت برسه.

ممنون از شما دوستان عزیز امیدوارم شما هم به عشقتون برسید البته نه هر عشقی کسی که لیاقت همدیگه رو داشته باشین.

نظر یادتون نره مرسی ازتون.

 

ذاستان اولین ساک زدن برای دکتر دندان پزشک داستان سکس با دکتر دندان پزشک داستان سکس با همکار کوس و کون دادن من به دکتر دندان پزشک داستان سکسی باحال حشری شهوانی شهوتی من و دکتر دندان پزشک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *