کامران هستم و 28 سالمه داستانی که میخوام براتون تعریف کنم برا یک ماه قبل هستش بزا اول از خودم بگم.
کامرانم تبریز زندگی میکنیم و بیستو هشت سالمه قدم هم 185 هستش و تو یک خانواده چهار نفری زندگی میکنیم.
من و خواهرم لیلا به همراه پدر و مادرمون.
ماجرا از اونجا شروع شد که یه روز از دانشگاه اومده بودم خونه.
ساعت تقریبا چهار بود بابا و مامانم رفته بودن مسافرت خونه خاله مریم که اونا تو مشهد زندگی میکنن.
برای زیارت رفته بودن و حداقل یک هفته اونجا معطل بودن تا بیان.
قرار بر این بود کارای بیرون از خونه رو من انجام بدم کارای توی خونه رو خواهرم لیلا.
بله داشتم میگفتم اون روز که مامان و بابا صبحش رفته بودن مسافرت و من هم که ساعت 5 عصر اومده بودم خونه و کسی جز من و خواهرم تو خونه نبود.
احساس کردم خواهرم منو یه طور دیگه ای نگاه میکنه.
خیلی تعجب کردم گفتم آبجی لیلا چیزی شده خبر ندارم.
گفت آره یه سوپرایز دارم برات ولی اگه دوست نداشتی به کسی نگی گفتم باشه آبجی
منم که داشتم میمردم از فضولیک ه این سوپرایز چیه که اگه دوست نداشته باشم خواهرم میترسه که به بقیه بگم.
هیچی چند دقیقه گذشت گفتم آبجی بیام گفت نه داداشی دو دقیقه دیگه بیا
دقیقه ها به کندی میگذشتن تا اینه به خواهرم گفت من طاقت ندارم الان میام.
وای باورتون نمیشه بچها تعجب کرده بودم هنگ کرده بودم یک دقیقه خشکم زده بود
بله باورتون نمیشه آبجی من لیلا
این مدت رفته بود که برای من یه سوپرایز خیلی عالی اماده کنه
بله خودمم حواسم نبود تولدم بود امروز ولی اون مشغول اماده کردن مراسم جشن تولدم بود چند نفراز بهترین دوستامم آورده بود جالب اینجا بابا و مامنم هم نرفته بودن مسافرت فقط برای سوپرایز کردن من اینو گفته بودن.
مرسی که با ما همراه بودین این داستانو گفتم که همیشه قدر خانواده هاتون خواهر مادر پدرم نه تنها خاناوده بلکه دوستای خوبتون که به هر بهون های دلتونو شاد میکنن بدونین که فردا دیره.همدیگه رو دوست داشته باشی شاید فردایی نباشه.
مرسی ازتون نظر یادتون نره که همه رو میخونم.
داستان سکس خواهر و برادر ایرانی تو اتاق خواب کوس و کون دادن خواهر به برادر داستان سکس من و خواهر داستان کس و ساک زدن خواهرم داستان گاییدن خواهر داستان سکسی حشری محارم خانوادگی جدید شهوانی شهوتی باحال واقعی داداش و آبجی