داستان من و شوهر خواهرم

درودی دیگه به شما خوانندگان عزیز وب سایت شهوانی

لیلا هستم و 30 سالمه قدم 161 هستش و معلدم شیمی هستم.

و مجردم خواهرم که دو سال از من کوچیکتره سه ساله که ازدواج کرده با شوهر خواهرم رضا

یه روز که تصمیم گرفتم برای عمل برم شهرشون اصفهان.

بلیط گرفتم برای فرداش قرار بود برم خونه ی شوهر خواهرم رضا.

روز موعد رسید صبح بود وسایلمو برداشتم و رفتم سمت ترمینال.

چند ساعت که تو راه بودیم تموم شد و رسیدیم اصفهان.

تاکسی گرفتم و رفتم سمت خونشون.

زنگ زدم به آبجیم گفتم کجایی من رسیدم گفت زنگ آیفون بزن من خونه نیستم کلاسم سه ساعت دیگه تموم میشه میام خونه.

رفتم زنگ زدم به شوهر خواهرم رضا گفتم کجایی رضا من پشت درم درو باز کردو

گفت بفرما لیلا خانوم.

از رضا بگم اونم معلمه انگلیسی هستش و 35 سالشه.

هیجی رفتیم بالا که دیدم رضا داره غذا درست میکنه رفتم لباس عوض کردم اومدم گفتم آقا رضا غذارو یشپارین به خودم من خودم درست میکنم البته چیزی هم نممونده بود آخراش بود که غذا درست بشه

یک ساعت که غذا درست شد سفره رو پهن کردم دیدم اقا رضا هر چی صدا میزنم نیستش گفت اقا رضا بیایین غذا داره سرد میشه.

بعد که دیدم اومد خونه و بیرون بود رفته بود نون بخره نهار رو خوردیم یه ساعت بعدش آبجیم اومد خیلی خوشحال بود. و از دیدنم خیلی خوشحال بود.

مرسی دوستان که با ما همراه بودین امید وارم از داستان خوشتون اومده باشه.

این داستانو گفتم که بگم قدر خوانوادهاتونو بدونین خصوصا خواهراتونونظر یادتون نره

داستان سکس با شوهر خواهر داستان کوس و کون دادنم به شوهر خواهرم سکس حشری ساک زدن کس دادن به شوهر خواهر گاییدن کیر شوهر خواهر خاطره سکسی با شوهر خواهر واقعی خشن ایرانی شهوانی باحال شهوتی جدید

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *