داستان من و خاله جونم پریسا

میثم هستم و 31 سالمه داستانی که براتون میگم مربوط به دقیقا دو ماه قبله اول از خودم بگم قدم 183 هستش و شغلمم آزاده و خودم رییس خودمم هر وقت دوست دارم کار میکنم هر وقت دوست ندارم استراحت میکنم.

زمستون بود دی ماه که تصمیم گرفتم جای نوروز اینن موقع تعطیلاتمو بگذرونم.

تصمیم گرفتم برم یه هفته شمال خونه خالم پریسا من و خاله پریسا چون از بچگی با هم بزرگ شدیم با هم خیلی راحتیم اون یک سال از من کوچیکتره البته اینم بگم من فرزند اول خانوادم و مجرد هستم خالم که ازدواج کرده با باقر و دو سالی میشه ولی هنوز بچه دار نشدن. یا نمیخوان بشن که زیاد مهم نیست.

مهم اینه که من تصمیم گرفتم برم شمال اونم تو اوج کرونا.

یعنی سه ماه اولی که کرونا اومده بود خانواده هر کاری کردن نتونستن منصرفم کنند.بهشونم گفت من موقع تعطیلات دیه سرکارم میخوام همین دو سه هفته برم آبو هوایی عوض کنم.

البته اونا هم که میدونستن من این چند سال اصلا سفر نمی کردم و فقط کار میکردم بکوب.

هیچی زنگ زدم به خاله که گفت بیاع زیزم ولی مواظب باش تو راه جایی پیاده نشی مستقیم تو ماشین باش از اونجا بیا تا اینجا خورکی هم از خونه بردار تو راه بخوری.

هیچ رستوران تو راهی نری خیلی خطرناکه.

گرچه من اگه خاله هم نمیگفتم اینکارو میکردم خودم خیلی حساسم خدای نکرده اگه من کرونا بگیرم کل خانواده هم میگرفتن و یه فاجه بزرگ به وجود میومد.

هیچی ماشینو برداشتم همه چی وسایل مورد نیاز به سفر رو آماده کردم و رفتم سمت شمال یا همون بهشت ایران.

حرکت کردم بعد چند ساعت رسیدم خونه خال به خاله گفتم خاله جون باقر کجاست گفت اون که خودت میدونی از صبح میره مغازه ظهز میاد نهار میخوره دو ساعت استراحت میکنه باز میره تا دوازده شب البته اینو هم بگم باقر سوپر مارکت داره و چون دست تنهاست مجبوره این همه مدت کار کنه هیچی اومدیم خونه چای آبو غذا بهم داد رفتم استراحت کنم که دیدم صدای جیغی میاد رفتم آشپز خونه که دیدم….

پایان قسمت اول

داستان سکس من با خاله پریسا کوس و کون دادن خالم ساک زدن کس دادن و کردن خاله پریسا سکس حشری باحال واقعی و شهوانی با خاله پریسا داستان سکسی ایرانی سکس با محارم خانوادگی جدید

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *